آنومی سیاسی به معنای بیثباتی، بیتعادلی، بیهنجاری؛ بیقاعدگی، بی مقرراتی، ابهام سیاسی، و آشفتگی در نظم سیاسی است. هدف اصلی پژوهش، مطالعه ریشههای آنومی سیاسی در جوامع درحالتوسعه است. روش پژوهش ...
بیشتر
آنومی سیاسی به معنای بیثباتی، بیتعادلی، بیهنجاری؛ بیقاعدگی، بی مقرراتی، ابهام سیاسی، و آشفتگی در نظم سیاسی است. هدف اصلی پژوهش، مطالعه ریشههای آنومی سیاسی در جوامع درحالتوسعه است. روش پژوهش از نوع تاریخی-اسنادی است که محقق با مراجعه با مقالات، کتب، پژوهش ها و آثار علمی چاپی در پایگاه-ها و همچنین با رجوع به گذشته تاریخی پدیده( آنومی سیاسی) در پی پاسخ به هدف تحقیق است. مدل نظری پژوهش، پارادایم ساختارگرایی - کارکردگرایی (دورکیم، مرتن، پارسنونز و گیدنز) است. نتایج نشان میدهد نظریه ساختارگرایی-کارکردگرایی؛ ریشههای آنومی سیاسی به ساختار اجتماعی و کارکرد اجزای سیستم در گذار از جامعه سنتی به مدرن نسبت میدهد. تغییراتی سریع؛ ناگهانی و شتابان سببساز؛ آنومی سیاسی است. از این منظر، عدم تعادل نظام سیاسی، کاهش اقتدار نظام فرهنگی(نماد و منزلت جمعی)، کژکارکردی نظام، بیهویتی، بیگانگی، احساس انزجار و بحران عاطفی انسانهای مدرن، و نابودی سنتهای اجتماعی از ریشههای آنومی سیاسی است. کانون تمایز متفکران آنومی سیاسی در واحد تحلیل است، به گونه ای که، دورکیم و مرتن نگاهی خرد-میانه به آنومی سیاسی دارند، اما پارسونز و گیدنز با نگاهی میانه-کلان، به این مسئله می پردازند. کانون مشترک این متفکران پیرامون آنومی سیاسی، به جریان نوسازی (چندگانه) بر میگردد.