مجید عباسی؛ صارم شیراوند؛ محمد جواد فتحی
دوره 3، شماره 10 ، آذر 1398، ، صفحه 157-182
چکیده
در فضای پساجنگسرد، الگوی ژئوپلیتیک و عملی مقامات سیاسی و امنیتی آمریکا بر این مبنا تدوین شد که نباید فضای لازم برای ظهور تهدیدات بالقوه فراهم شود. به همین جهت گفتمانسازی ژئوپلتیکی بهعنوان ...
بیشتر
در فضای پساجنگسرد، الگوی ژئوپلیتیک و عملی مقامات سیاسی و امنیتی آمریکا بر این مبنا تدوین شد که نباید فضای لازم برای ظهور تهدیدات بالقوه فراهم شود. به همین جهت گفتمانسازی ژئوپلتیکی بهعنوان ابزار اصلی در سیاستخارجی ایالات متحده آمریکا نمود واقعی به خود گرفت و آمریکاییها «اسلام سیاسی» را بهعنوان نماد تروریسم معرفی نمودند. در این راستا گفتمانسازی ژئوپلیتیکی آمریکا با فعالسازی استراتژی جنگ پیشدستانه برای تحقق منافع ژئوپلیتیک یعنی مداخلهگرایی، مبارزه با تروریسم، یکجانبهگرایی و منازعه ایدئولوژیک اجرایی شد که میتوان از آن با عنوان راهبرد ژئوتروریسم نام برد. بهعبارت بهتر، قالبهای معنایی و گفتمانی جدیدی بعد از جنگ سرد توسط ایالات متحده جهت دشمنسازی و دگرسازی صورت گرفت که این مسئله به ظاهر مبارزه با خشونت و تروریسم را در سرلوحه برنامههای ژئوپلیتیک جهانی این کشور قرار داد. لذا سوال اصلی این پژوهش عبارت از این است که میان ژئوتروریسم و گفتمان مبارزه با تروریسم امریکا در نظم پسا جنگ سرد چه ارتباطی وجود دارد؟ فرضیه پژوهش عبارت از این است که: «ژئوتروریسم بستر گفتمان سازی و مبنای سیاست راهبردی آمریکا در فضای پساجنگ سرد است که از طریق آن به مبارزه با تروریسم بنیادگرا و دشمن تمدن غرب(اسلام)، بهعنوان دگر ایدئولوژیک خود پس از سقوط شوروی پرداخته است و از طریق آن در پی تحقق مطالبات استراتژیک خود بویژه در منطقه غرب آسیا بوده است.»