محمد رادمرد؛ علی آذری مقدم؛ عادل فاریابی
دوره 5، شماره 16 ، خرداد 1400، ، صفحه 261-281
چکیده
توسعه اقتصادی در جهان امروز دغدغه بسیاری از دولتهاست. مسئله مهم این است که اولا دولتها چگونه میتوانند در مسیر توسعه قرار بگیرند و ثانیا چه رویهای را در پیش بگیرند که از مدار آن خارج نشوند. نتایج ...
بیشتر
توسعه اقتصادی در جهان امروز دغدغه بسیاری از دولتهاست. مسئله مهم این است که اولا دولتها چگونه میتوانند در مسیر توسعه قرار بگیرند و ثانیا چه رویهای را در پیش بگیرند که از مدار آن خارج نشوند. نتایج توسعه در ایران دهه 1340 و رشد و نوسازی که در این برهه رقم خورد بیانگر آن است که توسعه میتواند دستاوردی موقت باشد. فرایندی که پس از آن بحران و شرایط حاد مالی و اقتصادی در کشور تجربه شد. حال سوالی که در همین راستا در این پژوهش به دنبال پاسخ به آن هستیم از این قرار است: چرا برنامه توسعه اقتصادی در ایران عصر پهلوی علیرغم تلاشهای مثبت اولیه، در دهه 1350 با شکست مواجه شد؟ این مقاله تلاش میکند تا بهرهگیری از مفاهیم نهادهای فراگیر و نهادهای استثماری اوغلو و رابینسون و کاربست آن در ایران دهه 1340 و 1350 به این پرسش پاسخ دهد و نشان دهد چگونه دست بالاتر سیاست میتواند تیشه به ریشه برنامههای توسعه اقتصادی بزند و فرایند و مسیر یک توسعه را نافرجام گذاشته و آن را به انحراف بکشاند. روش این مقاله توصیفی-تحلیلی و شیوه گردهآوری دادهها بر اساس روش کتابخانهای خواهد بود.