محمدرضا بهادرخانی؛ علی اصغر محمدی دارابی
دوره 1، شماره 3 ، اسفند 1396، ، صفحه 89-117
چکیده
مفهوم نظم بین الملل در نظریات مختلف روابط بین الملل تعاریف متفاوتی را به خود گرفته است. هر کدام از این نظریات بر مبنای مفاهیم هستی شناسی و معرفت شناسی خود تعریف از نظم بین الملل را ارائه میدهند. پارادایم ...
بیشتر
مفهوم نظم بین الملل در نظریات مختلف روابط بین الملل تعاریف متفاوتی را به خود گرفته است. هر کدام از این نظریات بر مبنای مفاهیم هستی شناسی و معرفت شناسی خود تعریف از نظم بین الملل را ارائه میدهند. پارادایم واقع گرایی موازنه قدرت و هژمونی را از عوامل تعیین کننده و شکل دهنده نظم بین الملل میداند؛ در حالی که پارادایم لیبرال نظم بین الملل را بر گرفته از بازار آزاد، رژیمها، نهادها و سازمانهای بین المللی میداند. مکتب انگلیسی از یک طرف بر مفاهیم واقع گرایی از قبیل جنگ، موازنه قوا و مدیریت قدرتهای بزرگ در شکل دهی به نظم بین الملل تأکید مینماید و از طرف دیگر بر مفاهیمی از قبیل هنجارها و ارزشهای مشترک در شکل دهی به نظم بین الملل تأکید مینماید و نظم بین الملل را یک نوع برساخته اجتماعی در بین دولت ملتها بر میشمرد. بر مبنای این تغییر و تحولات سوالی که مطرح میشود این است که تحول مفهوم نظم بین الملل بر اساس عوامل شکل دهنده و دامنه آن، چگونه بوده است؟ فرضیه این پژوهش بر این است که در تحول مفهوم نظم بین الملل عامل شکل دهنده آن علاوه بر دولتها به سمت بازیگران دیگر نیز کشیده شده است و دامنه آن نیز از قدرتهای بزرگ به سمت دیگر دولتها و حتی بازیگران فروملی و انسانها کشیده شده است.