ابومحمد عسگرخانی؛ محمدباقر مکرمی پور؛ سبحان محمدی
دوره 3، شماره 8 ، خرداد 1398، ، صفحه 161-187
چکیده
استحاله شوروی و انفصال آن به موجودیتهای سیاسی نوظهور، فصل جدیدی در ماهیت سیاست در مناطقی که سابقا بخشی از این ابرقدرت بودند، به وجود آورد. یکی از مهمترین این مناطق، آسیای مرکزی بود. پیرو این بحث، چین ...
بیشتر
استحاله شوروی و انفصال آن به موجودیتهای سیاسی نوظهور، فصل جدیدی در ماهیت سیاست در مناطقی که سابقا بخشی از این ابرقدرت بودند، به وجود آورد. یکی از مهمترین این مناطق، آسیای مرکزی بود. پیرو این بحث، چین و ایران به عنوان دو قدرت منطقهای برای ایفای نقش در این منطقه، با وصف وجود اختلافات، رقابتها و منافع گاها متعارض، در کنار پیوندهای تاریخی و فرهنگی با کشورهای آسیای مرکزی، مطرح شدند. آسیای مرکزی، بالقوه توانایی تبدیل شدن به میدان همکاری و تعقیب منافع همسو برای دوکشور را دارا میباشد. پس مطالعه منطقهای، قائل شدن سه میاستراتژیک از سیاست خارجی برای نگاه به شرق، باز تعریف سیاستها و پیگیری منافع امنیتی، اقتصادی و فرهنگی مرتبط با این گستره جغرافیای و ورود جمهوری اسلامی ایران به کارزار میدانی که سالهاست تحرک چشمگیری در این حوزه نداشته است، ضرورت پیدا میکند. مدل نظری این پژوهش نوواقع گرایی است و اطلاعات و دادهها به روش کیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای و اینترنتی جمع آوری و به شیوه توصیفی-تحلیلی، مورد بررسی قرار خواهند گرفت.