تاریخ افغانستان، همیشه همراه با ناامنی، اشغال نظامی، اختلافات درون فرقهای و مذهبی، مداخلات خارجی و فقر جامعه بوده که این کشور را تبدیل به میدانی برای حفظ منافع قدرتهای خارجی نموده است. رابطه افغانستان ...
بیشتر
تاریخ افغانستان، همیشه همراه با ناامنی، اشغال نظامی، اختلافات درون فرقهای و مذهبی، مداخلات خارجی و فقر جامعه بوده که این کشور را تبدیل به میدانی برای حفظ منافع قدرتهای خارجی نموده است. رابطه افغانستان باکشورهایی همچون روسیه، چین و ایران همواره در معادلات سیاست خارجی دولتهای امریکایی مورد محاسبه قرار گرفته است. تحولات بعد از حوادث 11 سپتامبر و اشغال نظامی افغانستان در سال 2001 طالبان را از قدرت برکنار کرد تا اینکه در سال 2021 همزمان با خروج نظامیان امریکایی و سقوط شهرهای افغانستان توسط طالبان، قدرت را بعد از دو دهه در اختیار آنان نهاد. سوال اصلی این است که رویکرد سیاست خارجی امریکا در قبال ظهور گروه نوطالبان چگونه قابل تبیین است؟ پژوهش حاضر با روش تبیینی طبق نظریه نوواقعگرایی، بدنبال آزمون این فرضیه است که تسلط نوطالبان در راس قدرت افغانستان به معنای خروج کامل امریکا از آن کشور نبوده، بلکه صرفا بدلایل مختلفی همچون نگرانی از قدرت فزاینده چین، هزینه های سنگین نظامی، حضور قدرتهای منطقهای مثل روسیه ، چین و ایران، ناکامی در نابودی تروریسم، اختلاف نظر با دولت افغانستان و سازش با طالبان قابل تبیین است
هدف نوشتار حاضر، بررسی مفهوم آزادی و رابطه آن با قانون در فلسفه اخلاق کانت میباشد. وی در فلسفه اخلاق خود، آزادی را مبنای استدلال اخلاقی قرار داده و معتقد است زمانیکه انسان دارای ارادهای آزاد است در ...
بیشتر
هدف نوشتار حاضر، بررسی مفهوم آزادی و رابطه آن با قانون در فلسفه اخلاق کانت میباشد. وی در فلسفه اخلاق خود، آزادی را مبنای استدلال اخلاقی قرار داده و معتقد است زمانیکه انسان دارای ارادهای آزاد است در آن صورت اخلاق، واقعی است و قانون اخلاق نیز برای همه انسان ها معتبر می باشد. از نظر او آزادی، به معنای امکان انجام هرکاری نیست که شخصی می خواهد، زیرا انسانی که آزادی انجام هرکاری را میخواهد، درواقع بردهی نفس پست خود است. اختیار فقط موقعی منشا عمل و علت آن میگردد که مطابق قانون اخلاقی باشد. در پژوهش حاضر قصد داریم با استفاده از روش توصیفی ارتباط میان آزادی و قانون اخلاقی را از دیدگاه ایمانوئل کانت مورد بررسی قرار دهیم. کانت می خواهد نشان دهد که اخلاق فقط یک نظام انتزاعی و صوری نیست بلکه امری است تحقق پذیر و انسان در آن مقام هست که بدان واقعیت بخشد. مسئله ای که ناچار مطرح می شود مسئلهی اختیار و امکان آزادی در نزد انسان است.