تحولات اخیر موسوم به بیداری اسلامی که درخاورمیانه و شمال آفریقا در جریان است، به دلیل اهمیت مناطق مذکور، تمام بازیگران قدرتمند بین المللی و منطقهای سعی در تأثیرگذاری بر این تحولات مطابق دیدگاه های مبتنی بر امنیت و منافع ملی خود دارند؛... more
تحولات اخیر موسوم به بیداری اسلامی که درخاورمیانه و شمال آفریقا در جریان است، به دلیل اهمیت مناطق مذکور، تمام بازیگران قدرتمند بین المللی و منطقهای سعی در تأثیرگذاری بر این تحولات مطابق دیدگاه های مبتنی بر امنیت و منافع ملی خود دارند؛ لذا ج.ا.ایران نیز از این امر مستثنی نخواهد بود، چراکه از یک سو نقش الهام بخشی در شکلگیری این تحولات داشته و از سوی دیگر به عنوان یکی از قدرتمندترین بازیگران منطقه با ماهیت اسلامی و فراملی انقلاب اسلامی خواهان افزایش نفود خود در راستای عملی ساختن اهداف سیاست خارجی خود میباشد. سوالی که مقاله حاضر قصد دارد به آن بپردازد این است که ج.ا.ایران به عنوان مهم ترین کشور تأثیرگذار در شکل گیری این موج عظیم، چگونه و از طریق چه ابزاری باید سیاست خارجی خود را تنظیم نماید تا حداکثر بهرهبرداری را از جریانات کنونی به سود گسترش هر چه بیشتر نفوذ، منافع، آرمانها، ارزشهای اسلامی و در مجموع افزایش ضریب امنیت ملی خود ببرد و همچنین مانع از منحرف ساختن بیداری اسلامی از مسیر اصلی خود و مصادره این حرکتهای مردمی و اسلامی از سوی ابرقدرتها به ویژه آمریکا گردد. در این راستا فرضیه مقاله حاضر، تمرکز به روی قدرت نرم، دیپلماسی رسانه ای و استفاده مطلوب از شاخصهای بارز آن داشته که بطور حتم مولفه یاد شده یکی از مهمترین ابزار کاربردی سیاست خارجی در جهت دستیابی به اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می باشد
Research Interests:
با توجه به دغدغه دائمی دولت ها برای گرداوری و تحلیل داده های حوزه حکمرانی (داخلی و خارجی)، قابلیت های بینظیر فناوری دیجیتال، ظرفیت دولت ها را برای گرداوری و تحلیل داده ها در مقیاس بی سابقه ای گسترش داده است. درک ابعاد این پدیده و نقش... more
با توجه به دغدغه دائمی دولت ها برای گرداوری و تحلیل داده های حوزه حکمرانی (داخلی و خارجی)، قابلیت های بینظیر فناوری دیجیتال، ظرفیت دولت ها را برای گرداوری و تحلیل داده ها در مقیاس بی سابقه ای گسترش داده است. درک ابعاد این پدیده و نقش مثبت و منفی آن در حکمرانی دولت ها بسیار حائز اهمیت است. حکومت هایی که دارای پایشهای اطلاعاتی دقیق و همه جانبه هستند، تصمیم گیریها و سیاستگذاری در آنها بسیار دقیق انجام میشود.همچنین ما با جامعه شبکه شده و به تبع آن قدرتمند تر شده توسط اطلاعات و فناوری های ارتباطی جدید مواجه ایم که شکل حکمرانی دولت ها را بسیار متفاوت تر از گذشته نموده است و اهمیت حکمرانی اقناعی و توجه به قدرت نرم را در سیاست ورزی دولت ها، دو چندان نموده است.مقاله حاضر درپی پاسخگویی به این پرسش اساسی است که: فناوری های اطلاعاتی چه تاثیری بر روی بسط قابلیت های دولت های مدرن برای گردآوری و تحلیل اطلاعات داشته است؟ درپاسخ نیز این فرضیه مطرح شده است که فناوری های اطلاعاتی باعث بسط ظرفیت های دولت های مدرن قوی می شوند و همچنین به علت اطلاعاتی شدن جامعه از یک سو و رویت پذیر شدن جامعه برای دولت های مدرن از سوی دیگر، حکمرانی دولت های مدرن قوی را به سمت استفاده بیشتر از قدرت نرم و اقناع پیش خواهد برد. این پژوهش با روش توصیفی-اسنادی درچارچوب نظریه قدرت نرم مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
Research Interests:
این پژوهش بر آن است که مفهومبندی رایج از قدرت نرم نمیتواند نفوذ و محبوبیت ایران در میان کشورهای منطقه را بهخوبی تبیین نماید. دلیل آن هم این است که مولفههای قدرت نرم در این چهارچوب عمدتاً مولفههایی مادی، اینجهانی و سکولار هستند. از... more
این پژوهش بر آن است که مفهومبندی رایج از قدرت نرم نمیتواند نفوذ و محبوبیت ایران در میان کشورهای منطقه را بهخوبی تبیین نماید. دلیل آن هم این است که مولفههای قدرت نرم در این چهارچوب عمدتاً مولفههایی مادی، اینجهانی و سکولار هستند. از اینرو باید یک مفهومبندی متفاوتی از قدرت داشته باشیم تا بتوان این نفوذ و محبوبیت در میان ملل لبنان، فلسطین، عراق، یمن، افغانستان و دیگران را تبیین نمود.مقاله حاضر مدعی است که برای بررسی مولفههای قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران باید از چارچوب مفهومی دیگری بهره جست. بنابراین، مسأله اصلی پژوهش حاضر یافتن چارچوب مفهومی جدیدی برای تبیین قدرت نرم ایران در منطقه است. به باور نویسنده و بر اساس یافتههای یک مطالعه پایلوت و همچنین همراستا با برخی پژوهشیهای پیشین، نویسنده باور دارد که ریشه این قدرت و نفوذ را باید در جهانبینی ایرانی-اسلامی حاکم بر جمهوری اسلامی ایران جست. از اینرو، با استفاده از مدل نظری برگرفته از دیدگاههای آیتالله مطهری، مولفههای شکلدهنده به 3 بنیان جهانبینی، یعنی هستها، آرمانها و بایدهای جهانبینی ایرانی-اسلامی در نگاه رهبران جمهوری اسلامی ایران مورد کاوش قرار گرفته است. برای کاویدن این جهانبینی از روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد جهتدار استفاده شده است. یافتههای مقاله نشان میدهند که هستها و آرمانهای جهانبینی ایرانی- اسلامی عمدتاً مولفههای انگارهای هستند که به بایدهای رفتاری آن نیز شکل میدهند. از اینرو ادعا میشود چارچوب مفهومی قدرت انگارهای با مولفههای غیرمادی، دینی و آنجهانی میتواند تبیین بهتری از قدرت و نفوذ ایران در کشورهای دیگر بهدست دهد.