فروپاشی شوروی در اوایل دهه 1990 فرصتی مغتنم برای آمریکا بود تا در یک جهان تکقطبی سیاستخارجی خود را بهعنوان قدرتی هژمونیک اعمال نماید. ایالات متحده در جایگاه رهبری ناتو(سازمانی که بعد از فروپاشی شوروی ...
بیشتر
فروپاشی شوروی در اوایل دهه 1990 فرصتی مغتنم برای آمریکا بود تا در یک جهان تکقطبی سیاستخارجی خود را بهعنوان قدرتی هژمونیک اعمال نماید. ایالات متحده در جایگاه رهبری ناتو(سازمانی که بعد از فروپاشی شوروی دچار بحران هویت شده بود) نقش مؤثری در ابقاء آن بهواسطه خلق تهدیدات نوین مانند: تروریسم و بنیادگرایی اسلامی، مقابله با دولتهای مستقل و جنبشهای آزادیبخش مخالف سیاستهای توسعهطلبانه غرب، مقابله با تولید و استفاده از سلاحهای کشتارجمعی، تضمیین امنیت و ثبات در تولید- استخراج- انتقال انرژی(نفت و گاز) و... که تمامی این موارد به زعم غرب مصادیقی در منطقه خاورمیانه دارند. حملات تروریستی 11سپتامبر را میتوان سهمگینترین بازتاب سیاستهای متکبرانه و غیر انسانی ایالاتمتحده در خاورمیانه و در قبال مسلمانان دانست. دولت جرج بوش با این استدلال که مورد تهاجم عملیاتی تروریستی قرار گرفته، دفاع را حق خود دانست و با همکاری جامعه جهانی تحت عنوان مبارزه با تروریسم، توانست افغانستان را اشغال نماید. ایالاتمتحده تلاش کرد 11سپتامبر را ابزاری برای دستیابی به هدف کوتاهمدت مبارزه با تروریست و تسلط بر منطقه خاورمیانه و دستاویزی برای هدف طولانیمدت تثبیت هژمونی بر نظام جهانی قرار دهد، چون آمریکا پس از این حادثه جهان را به دو قطب دوست و دشمن تقسیم نمود تا سیاستهای امپریالیستی خود را توجیه و عملی سازد.
تداوم و استمرار اصول و اهداف سیاست خارجی و تلاش برای حفظ وضع موجود را میتوان مخرج مشترک تمامی نظریات ارائه شده در رابطه با اهداف و اصول سیاست خارجی عربستان سعودی دانست بنابراین ثبات و استمرار به عنوان ...
بیشتر
تداوم و استمرار اصول و اهداف سیاست خارجی و تلاش برای حفظ وضع موجود را میتوان مخرج مشترک تمامی نظریات ارائه شده در رابطه با اهداف و اصول سیاست خارجی عربستان سعودی دانست بنابراین ثبات و استمرار به عنوان مؤلفهی مهم محافظهکاری در سیاست خارجی عربستان را میتوان در استمرار و تداوم اعمال اصول و اهداف کلان آن در چارچوب سیاست خارجی بررسی کرد. اما طی چند سال اخیر رویکردهای این کشور در منطقه نشانگر عبور این کشور از سنت محافظه کاری و گرایش به رویکرد تهاجمی است. حضور فعال و گسترده در بحران سوریه و تلاش های مقابله جویانه در برابر ایران نشان دهنده این است که عربستان وارد مرحله متفاوتی در سیاست خارجی خود شده است. در این راستا، این مقاله درصدد پاسخ به این سؤال است که چه عواملی باعث به وجود آمدن تحول در الگوهای رفتاری سیاست خارجی عربستان سعودی در منطقه خلیج فارس شده است؟ همچنین نقش و رویکرد جمهوری اسلامی ایران در منطقه چه تاثیری بر این تحول در سیاست خارجی عربستان داشته است؟ بر این اساس فرضیه مقاله این است که رویکرد سیاست خارجی عربستان سعودی(به خصوص پس از سقوط صدام در عراق) از حالتی محافظه کارانه به سوی رفتاری تهاجمی تغییر یافته است که شرایط منطقه ای نقش مؤثری در این تحول داشته است. روش تحقیق مبتنی بر راهبرد تحقیقی توصیفی – تحلیلی است.