علی باقری دولت ابادی؛ حسین سیاپوشی
دوره 4، شماره 12 ، خرداد 1399، ، صفحه 67-94
چکیده
سیاست خارجی در مقام مهمترین نمود رفتار بین المللی دولتها همواره عرصه تعامل میان نظریه و عمل بوده است. در این میان، هر گفتمان سیاسی که قدرت را در دست میگیرد، بر مبنای جهانبینی خاصی که نسبت به نظم حاکم ...
بیشتر
سیاست خارجی در مقام مهمترین نمود رفتار بین المللی دولتها همواره عرصه تعامل میان نظریه و عمل بوده است. در این میان، هر گفتمان سیاسی که قدرت را در دست میگیرد، بر مبنای جهانبینی خاصی که نسبت به نظم حاکم در سطح منطقه و جهان دارد، در عرصه سیاست خارجی نگرشهای مختلف و بعضاً متعارضی را در چارچوب راهبردهای ملی اتخاذ میکند. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چگونه سیاست خارجی ایران در «گفتمان سیاسی» و «راهبردهای ملی» دولت سید محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد شکل گرفته است؟ پیامد نقشهای ملی و راهبردهای کلان این دو گفتمان برای سیاست خارجی ایران چه بوده است؟ برای پاسخ به سؤال فوق، نگارنده تلاش میکند با استفاده از ابزارهای تحلیل «نظریه نقش» و روش توصیفی این فرضیه را بررسی کند که «راهبردهای کلان ملی» متفاوتِ روسای جمهور ایران به اجرای سیاست خارجی متفاوت و بعضاً متعارضی منجر شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد در عرصه سیاست خارجی ایران، شاهد تعاطی و تقابل راهبرد گفتمانهای مختلف هستیم و تقابل این راهبردها منجر به عدم استفاده مطلوب از ابزار «سیاست خارجی» جهت تحقق اهداف ملی شده است.